"چنارستان"
ولیعصر
17 کیلومتر از دشت کویر
تا توچال
مهین میلانی
مستند هادی آفریده از یک
قرن تاریخ گذشته ی خیابان ولیعصر
آنها که در تهران متولد شده اند، و در این شهری زندگی کرده اند که شاید آن را
به جهت قدمت، وسعت، تراکم جمعیت، و مرکزیت فرهنگ و هنر و سیاست و اقتصاد و حرکت
های اجتماعی، هم سنگ نیویورک، پاریس و لندن بدانند، و آنها که نفس کشیده اند در
این شهری که از زمان صفویه به شهر چنار معروف شده است، با دیدن مستند
"چنارستان" هادی آفریده با حسرت به یاد می آورند 60000 چنار خیابان
ولیعصر را که اکنون به 8000 تقلیل یافته، آزادی های فردی و اجتماعی قبل از انقلاب
را که محدود شده، بناهای قدیمی به سبک معماری ایتالیائی و باغ های مفرح اطراف این
خیابان که جایش را به برج های بلند داده است، جای میلیون ها گنجشک و کلاغ را که موش
ها گرفته اند، و به ازاء مجسمه ی اولترا مدرن، حجیم و رمزآلود محصص، سنگ فرش هایی
با نگاهی بیشتر سنتی کف پیاده رو ها را پوشانده است. (1)
فیلم بدون سانسور "چنارستان" به کارگردانی هادی آفریده، و کاندیدای 5 رشته
برای جایزه ی فستیوال بین المللی تهران، در برنامه ی پلان 17 ونکوور (2) اکران شد.
"چنارستان" با بهره از خاطرات
مستند شفاهی، پرمخاطب ترین مستند در فستیوال فوق بوده، و بازتاب های خوبی از جانب
بازپرس های مردمی، خبرنگارها و منتقد های مستقل گرفته است. این فیلم در آلمان، سوئد،
نروژ و کانادا به اکران درآمده است.
خیابان "ولیعصر" طولانی ترین چنارستان تهران، ایران، خاورمیانه، و
دومین در جهان بعد از خیابانی در کره است؛
و میدان
راه آهن در حاشیه ی کویر با انبوهی از چنارهای کهنسال به منطقه ی سرد و کوهستانی
میدان تجریش واقع در شمال تهران پیوند می خورد. وقتی رضا شاه دستور داد خندق تهران را برچینند و در مسیر خیابان ولیعصر چنار
بکارند، گفتند زمستان است. رضا شاه گفت ولی سبز می شه. کاشتند با بوته های گل سرخ
در میان.
و کوچینی و چاتانوگا و لابیرنت و کِیج و سورنتو و بولینگِ عبدو و قصر یخ با پیست
پاتیناژ و استخری بر روی بام، و فانفار و مینی گلف و... در خیابان ولیعصر، چند دهه
بعد از تاسیس راه آهن، محل تفریحات شبانه و روزانه ی مردم در دوران قبل از انقلاب
بود.
میراث ملی فقط تخت جمشید نیست
و هادی آفریده تاریخ درخت های چنار و در بستر آن به طور گذرا، تاریخ اجتماعی -
سیاسی صدساله ی این خیابان را مرور می کند. و آفریده که در این خیابان به دنیا
آمده، در این خیابان به مدرسه رفته و در این خیابان با اولین دوست دخترش قرار
گذاشته است، هدف از ساختن این مستند را در پایان اکران فیلم از طریق اسکایپ در
پاسخ به سئوالات چنین می گوید:
"فکر می کردم فیلم رو بسازم در ایران مسئولان رو حساس بکنم نسبت به میراث
شهری. میراث ملی فقط تخت جمشید نیست. می تواند این درخت ها هم باشد. الان در کوچه
باغ های ما درخت های 800 ساله می بینیم. این ها کاملأ منحصر به فردند. فضای سرمایه
داری همه چیز رو می بلعه. ظرف 6 ماه همه چیز در حال تغییر است. باغ های بزرگ را با
درخت هایش به فروشگاه های بزرگ تبدیل می کنند. این یک رفتار جهان سومی است. در غرب
کولسئوم را خراب نمی کنند فروشگاه سلفون درست کنند. نصف جاهای فیلم من تبدیل به
برج شده است. درخت ها را قطع کردند برج ساختند. آب شرب از بین رفته. مشکل خشکسالی
داریم. محیط زیست از بین رفته. 25 سانت خاک تهران نشست کرده. قنات خشک شده، در
جایی که سیستم آبی به سیستم آبی زیرزمین متکی است. عدم توجه به مسائل فرهنگی؛ شهرخشک؛ بی دار
و درخت. عطر گل های ابریشم از دیواره ها آویزان بود و خنکای آب توی جوی..."
تهران: حفره های زیرزمینی و 13
دروازه
"تهران صورت 8 ضلعی ناقص الاضلاعی
داشت که با خندقی که به دورش حفر کرده بودند از اراضی اطرافش جدا می شد" (3)
و " ارتباط تهران با خارج شهر تنها به وسیله ی 13 دروازه ای بود که اطرافش
ساخته شده بود" (همانجا). اما آیا همه می دانند که "دروازه دولت"
امروز در قلب خیابان شاهرضا (انقلاب) در تهران، بین سعدی و فردوسی، روزی دروازه ی
بزرگی داشته که این محله را از محلات دیگر مجزا می ساخته است؟
" در متون قدیم از محلات عودلاجان و چال میدان
و بازار و سنگلج {در تهران} به عنوان قدیمی ترین مناطق یاد شده است. مردم این
دهكده مردمی سر سخت و باج نده و ستیزه جو بودند. هم چنین تهران دوازده محله داشته
و اهل هر محله با محله دیگر نزاع داشتند و به سلطان وقت خراج نمی دادند وخانه
هایشان را نیز در زیر زمین می ساختند و این كار را برای جلو گیری از تهاجم شبانه و
غارت سپاهیان می كردند و هرگاه خانه ها چنین نمی بود كسی آنجا باقی نمی ماند." (همانجا)
اتفاقات
تاریخی زیادی افتاده است تا تهران به عنوان پایتخت ایران برگزیده شود. "تهران که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران،
قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی
از قدیم مورد نظر بوده است" و "
به واسطه ی برخورداری از مغاک ها و حفره های زیر زمینی و مواضع طبیعی فراوان و
دشواری نفوذ در آنها، پناهگاه خوبی برای دولتمردان و دیگر اشخاصی بوده که احتمالأ
مورد تعقیب مدعیان قرار داشته اند." (همانجا)
و
قدمت تاریخ تهران می رود به دست کم 1200 سال پیش که از آبادی های شمال شهر ری
معروف آن زمان بوده است. و مستندهایی چند لازم است تا این گذشته را از همه ی جوانب
از دل تاریخ بیرون بکشد: از بدو تولدش، از زمان صفویه، و از وقتی که شاه تهماسب صفوی
دستور می دهد به تعداد 114 برج ( به تعداد سوره های قرآن) بسازند و حصاری دور شهر
با دو نقطه خاک برداری به نام "چاله میدان" و "چاله حصار"
ساخته می شود.
23 دی ماه 1306 اولین کلنگ
تاسیس اولین راه آهن تهران سراسری ایران زده شد. عکس های سیاه و سفید کالسکه ها با
اسب، کوره های آجرپزی در حاشیه ی کویر کنار راه آهن، الاغ سوارها و ناقاره زن های قجر و پلیس ژاندارمری وقت، ماشین های بنز 100 سال پیش از
این مشکی، مردم فقیر و کوچه بازار، کارگران ریسندگی، و زنان چادر به سر از اولین
صحنه های فیلم آفریده است.
مرتضی احمدی، بازیگر و خواننده ی ترانه های
روحوضی که در فیلم "چنارستان" آفریده به عنوان پدربزرگ تهران معرفی می
شود و در راه آهن تهران - ساخته شده در سال
1928 - متولد و بزرگ شده است، در قهوه خانه ی سنتی آذری که هم اکنون از پاتوق های پررونق جنوب
خیابان ولیعصر محسوب می شود می گوید:
"این جا تا حسن
آباد بیابون بود. فقط 40000 نفر جمعیت داشت. تهران من اینجوری نبود... چنار ها
بزرگ شدند. تا سال ها قبل، سالی دوبار درخت ها شسته می شد. سم پاشی می شدش. فقط از
میدون ونک تا میدون ولیعصر سم پاشی نمی کردند. چرا؟ چون توی درخت ها میلیون ها گنجشک زندگی می کردند. شاید
یک میلیون گنجشک دارن جیک جیک می کنند. ببین چه ارکستر قشنگی بود. تمام گل دسته
های امامزاده ها، مساجد ما... طیور و لک لک ها بود. هیچ کس این لک لک ها رو اذیت
نمی کرد. کوچ کردند رفتند همه. ما چنار آزاده رو نمی بینیم. نیست. چرا؟ چرا حفضش
نکردند. چرا خشک شد؟ چراجاکن کردنش؟ هنوز هم ما می ریم شَبَهِش رو می بینیم. من
فراموش نمی کنم. وقتی می بینم یک بخشی خالیه
دلم می سوزه. حالا یکی نیست بگه آقا این درخت هایی که خرد شده این وسط چی
شده. جایگزین چی کردین؟"
خیابان ولیعصر یک موزه
ی معماری معاصر ایران
محله ی قدیمی امیریه، شهر قدیم
قاجار در مسیر فعلی خیابان ولیعصر، کوچه باغی در حدود 40 کیلومتر بود که به نام
های باغ جنت، امیریه، باغ انگوری و خیابان جناب وزیری شهرت داشت. برخی از بناهای
باشکوه وابستگان دربار هنوز در این خیابان پابرجاست.
فروغ فرخزاد در این محله متولد
شد (4)؛ جسد رضا شاه را از خیابان امیریه عبور دادند؛ مسجد مشیرالسلطنه یا مسجد ساعت با کاشی کاری های
آبی و سفید و حیاط میانی و دیوارهای ارک
دار توی ایوان ها دور تا دور، به فرمان نخست وزیر محمد علی شاه قاجار در این منطقه
ساخته شد.
مهدیه ی
تهران در ایستگاه مولوی بزرگترین مرکز مذهبی در جنوب ولیعصر در این ناحیه قرار
دارد و خانه ی انیس الدوله - سوگلی 99 سال صیغه ی ناصرالدین شاه از میان 88 زنی که
در حَرَم داشت - و اولین ملکه ی ایران که به اروپارفت، روبروی این مهدیه واقع شده
است. این خانه که ارزش میراث فرهنگی دارد، به اتحادیه ی قصابان تهران تبدیل می
شود، پس از اینکه انیس الدوله با دیدن عکس شاه مرده بر روی اسکناس غش می کند و از
دنیا می رود؛ خانه
ی حسین پاشا خان ملقب به امیر بهادر، وزیر جنگ مظفرالدین شاه و محمد علی خان قاجار،
با ستون ها و دیوارهای طلائی رنگ و پنجره هایی هندسی به رنگ های زرشکی و نیلی، در
این خیابان قراردارد. سر پل امیر بهادر سینما فلور قرار داشت و خانه ی امیر
بهادر در حال حاضر به دفتر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران تبدیل شده است. اسکندر مختاری، کارشناس
میراث فرهنگی و معمارعضو گروه پژوهشی ثبت ملی و جهانی خیابان ولیعصر تهران می
گوید:
"خیابان ولیعصر رو
شما باید یک موزه ی معماری معاصر ایران فرض کنید. چون از خانه های دوران قاجار آن
ها که باقی مانده، اینها خونه های دوره ی تجدد اند. خونه های دوره ی تجدد خونه های
برون گرائی هستند. به بیرون نگاه می کنند. درون گرائی را درش شما نمی بینید. بلکه
وارد شدن متدهای اروپائی رو در معماری شاهدش هستیم. شما هرچیزی که از گذشته در
ولیعصر دارید، عناصر باکیفیتی هستند. چه در زمینه ی شهرسازی و چه در زمینه ی
معماری. خیابان ولیعصر نشانه های 200 سال تاریخ معاصر ایران رو در خودش جمع کرده .
یکی دوره ی قاجار هست. و یکی در دوره ی معاصر . سلسله جبال البرز یکی از عوامل شکل
دهنده ی مباحث زیبائی شناسانه در مورد خیابان ولیعصر است."
روبروی کاخ مرمر که در
سال 1320 در پایان جنگ به دستور فرمانفرمائیان ساخته شد، هنرستان عالی موسیقی
ایران و در کنار آن منزل پروفسور یحیی عدل، پدر جراحی نوین ایران قرار دارد. پروفسور
عدل پزشک مخصوص خانواده ی پهلوی بود. و رفت و آمدهای فراوان او به دربار او را به
شخصیتی سیاسی هم تبدیل کرد و از چهره های پرنفوذ پهلوی دوم شد. او در سال 1347
دانشکده ی پزشکی و جراحی نوین را بنیان نهاد.
در سال 1338 محمد رضا شاه در جشن نامزدی با فرح دیبا در خیابان ولیعصر دفیله
می رود و وارد کاخ مرمر می شود؛ و در سال 1346 کاخ مرمر را به قصد کاخ گلستان برای
انجام مراسم تاج گذاری ترک می کند؛ دکتر مصدق در خانه ای بالاتر ازکاخ مرمر و در نزدیکی
خیابان ولیعصر زندگی می کرد. در 20 مرداد 1332 اراذل به خانه ی
دکتر مصدق می ریزند و کودتا می کنند؛ و پس از اینکه رضا شاه از کنار خندق
بالا می رود و به کریم بوذرجمهری شهردار تهران می گوید خندق را پرکنید، چهار راه
ولیعصر متولد می شود. اوایل دهه ی 40 کاخ شهرداری و سپس تأتر
شهر در این چهار راه ساخته می شود. بقایای خانه و باغ تاریخی صبا نیز در رو بروی تئأتر شهر قرار دارد. امیر انوش فر،
معمار و عکاس، در باره ی تقاطع ولیعصر و خیابان انقلاب می گوید:
" این پارک هم
محلی بود که ما می اومدیم درس می خوندیم. یک خورده پائین تر آندره بود. آندره یکی
از بهترین ساندویچ فروشی های اونموقع تهران بود. و یک صفحه فروشی بتهوون یک خورده
بالاتر بود.
با توجه به اینکه دوتا
از بهترین اِلِمان های شهری مثل تأتر شهر، مثل تالار رودکی یک خورده اون ور تر در
این جا قرار داشت، شکل فرهنگی خودش رو به طور خیلی آکتیو و فعالی در حقیقیت اینجا
می داشت. بهترین آرتیست های اون زمان اینجا کارهای حجمی رو به اصطلاح گذاشته بودند.
ولی الان نگاه می کنید می بینید چقدر بی توجهیه نسبت به سایت این جا که یکی از
بهترین کارهای مجسمه سازی محصص رو از
اینجا جمع کردند. الان این موج بساز و بفروشی ها تمام ساختمان هایی که کاراکتر این
محله رو تعریف می کرده منهدم می کنند. خوب ما وقتی بخواهیم اینجا رو پیش ببریم،
احیاش کنیم، خاطره مطرح می شه. یعنی چی؟ یعنی همه ی اِلِمان های معماری که داشته اینجا برای خودش، یک تاریخی رو داشته،
می آد بالا. حالا اگه تو این کوچه ها بریم قدم بزنیم، میزان زیادی ساختمون های
زیبا بهت نشون می دم که متاسفانه همه در حال داغون کردن هستند. "
یک شب مهتاب مه میاد تو خواب
چهارراه ولیعصر به دلیل
وجود مراکز متعدد دانشگاهی از گذشته تا به امروز مرکز ثقل بسیاری از رویدادهای
اجتماعی و سیاسی بوده است. در سه دهه ی گذشته راه پیمائی های مکرر سالگرد پیروزی
انقلاب ایران، روز قدس، اعزام کاروان های سربازان اعزامی به جبهه ی جنگ و تشییع
پیکر شهدا در این تقاطع اتفاق افتاده است. وقتی که جرقه های اعتراض علیه حکومت
پهلوی زده شد، شعله های آن در خیابان انقلاب اوج گرفت. و تقاطع خیابان انقلاب با
خیابان ولیعصر نبض این اعتراض ها بود. سینما رادیو سیتی
بالاتر از چهار راه ولیعصر در گرماگرم انقلاب همراه با سینماهایی دیگر در آتش
سوخت.
یک شب مهتاب
مه میاد تو خواب
من و می بره
از توی زندون
مثل شه پره
با خودش بیرون
می بره اونجا
یک شب زیبا
میدان ولیعصر و رقص و پایکوبی
بولوار کشاورز در میدان ولی عصر در امتداد نهر آب کرج بوجود آمد. این نهر
اراضی بهجت آباد را آبیاری می کرد. در سال 1339 این بولوار به علت دیدار ملکه
الیزابت از تهران به نام بولوار الیزابت نام گذاری شد. میدان ولیعصر پس از 3 دهه
همواره مرکز انعکاس وقایع اجتماعی ایران بوده است. مسابقات جام جهانی فوتبال،
انتخابات 1388 و انتخابات 1392 مردم را به رقص و پایکوبی در این میدان کشاند. در
یکی از شهرهای نروژ، پس از اکران فیلم "چنارستان" ، به آفریده می گویند
چرا هر اتفاقی در ایران می افته همه می رن و توی خیابون ها می رقصند؟
میدان ولیعصردر نزدیکی
میدان بهجت آباد بود. و نهری که به آن می ریخت نهر آب کرج نام داشت. در گذشته از
این نهر برای آبیاری کشاورزی اراضی بهجت آباد و تامین بخشی از آب آشامیدنی تهران
قدیم استفاده می کردند.
در دهه ی 50 از جنوب
خیابان ولیعصر تا تقاطع خیابان بهشتی فعلی فضای زنده و پر رونقی وجود داشت. شکل
گیری مراکز آموزشی، درمانی و تفریحی جدید و وجود آبادی های یوسف آباد و عباس آباد
از دلایل رونق خیابان تا این منطقه بود. کوچینی در بولوار
الیزابت نبش خیابان کاخ با فرهاد و شهرام شب پره معروف شد. کوچینی آن روز یک نایت
کلاب مدرن بود با دیوار های مشکی و نورپردازی قرمز ملایم. کوچینی امروز چیزی مثل
یک قهوه خانه ی سر راه است با میز و صندلی هایی به رنگ های ناهمانگ زرد و آبی مزین
به تابلوی "نماز خانه" در دیوار روبرو. به گفته ی یکی از شاهدان شفاهی
" در مسیر بین چهار راه ولی عصر تا میدان تجریش، یک زندگی مدرن شهری، با
فرهنگ غربی حضور داشت. ویژگی های ایران خود را نیز داشت."
چنارستان ولیعصر بخشی
از شریان حیاتی تهران
میدان ونک در سه ده پیش
محل ساختمان پاتیناژ تهران، قصر یخ ، و کمی بالاتر شهر بازی فانفار بود که از
تفریح گاه های مهم میدان ونک بودند. امروز ساختمان قصر یخ به دانشگاه تبدیل شده
است. و دیگر خبری از هیاهوی کودکان در شهر بازی فانفار نیست.
میدان ونک منطقه ی مهمی
بود به علت وجود روستای ونک. ونک یکی از روستاهای تاریخی و شکل دهنده ی تهران بود
که در خارج از شهر قرار داشت. حاشیه ی تهران به مرور در سال های 30-40 رسیده بود به باغ های ونک. باغ
های ونک شده بود تفریحگاه های بیرون شهر تهران. و در این مسیر چنارستان ولیعصر به
تدریج شروع کرد به زندگی و حرکت کردن. حتی از طبقات فرودست تر جامعه هم، از طبقات
کارگری هم می رفتند بالا و گردویی می خریدند، یک کباب کوبیده ای ...چنارستان
ولیعصر بخشی از شریان حیاتی تهران رو شکل می داد.
پارک ملت زمین بایری
بود که در مسیر جاده ی پهلوی قرار داشت. همین ویژگی باعث احداث پارک ملت در سال
1345 در دو فاز شد. فاز اول به موازات خیابان ولیعصر و به طول 1000 متر ساخته شد
که در گذشته به بولوار کنار جاده معروف بود. کار ساخت فاز دوم با الهام از پارک
سازی انگلستان در تپه های غربی ادامه یافت و در سال 1353 به بهره برداری رسید و
پارک شاهنشاهی نام گرفت. پس از افتتاح طولی نکشید که پارک ملت به مهتمرین تفرجگاه تهرانی ها تبدیل شد. علی
دهباشی سردبیر مجله ی بخارا میگوید " در سال 1356، ده شبِ شاعران و نویسندگان،
در انستیتو گوته در این محل، دومین یا سومین حرکت روشنفکری ایران بود پس از اولین
شب در سال 1324، در خانه ی ووکس در محل قبلی انجمن ایران و شوروی."
انقدر این شمرون قشنگ
بوده...
در ناحیه ی شمیرانات،
موقوفات افشار، باغ فردوس، و قصر محمدیه قرار دارد. چندی پس از مرگ محمد علی شاه
قاجار و رهاشدن قصر محمدیه، باغ فردوس هم متروکه شد تا اینکه در عصر پهلوی وزارت
فرهنگ تصمیم گرفت دبیرستان شاهپور تجریش را در این ساختمان دایر کند. با وقوع
انقلاب اسلامی برای مدتی مرکز آموزش فیلم سازی اسلامی مهمان این باغ بود. اما
امروز باغ فردوس در اختیار موزه ی سینمای ایران است؛ باغ موزه ی هنر ایرانی که در
گذشته خانه ی سپهبد امیر احمدی از رجال پهلوی اول بوده، و خانه ی تاریخی پدر فیزیک
ایران، پروفسور محمود حسابی نیز در این ناحیه قرار دارد. ایرج حسابی فرزند پروفسور
محمود حسابی می گوید:
"انقدر این شمرون
قشنگ بوده. انقدر این شمرون دلچسب بوده. مسیو پروتیوا سفیر کبیر فرانسه در ایران،
دوربینش رو بر می داره راه می افته تو این کوچه باغی های شمرون، دربند، چشمه ی آب
قنات، درکنار قنات گلاب. یک کتاب نوشته با عکس های زیبا: " شمیران زیباترین
نقطه ی سبز جهان". این کوچه ها مثل بهشت بود. یک دقیقه وای میستادین صدای
بلبل ها شما رو مست می کرد. بوی عطر گل ها شما رو دیوونه می کرد. یاس های درختی .
این مرد انقدر عاشق شمرون می شه میاد تو خیابون مقصود بیک دم خونه ی ما یک باغ می
خره سه هکتار. وصیت می کنه وقتی که من مردم بَدَنِ من رو به پاریس نبرین. در باغم
در مقصود بیک به خاکم بسپرید."
تجریش مهمترین روستای
تاریخی مرکز شمیرانات بوده است. ساخت بنای اولیه ی پل تجریش بر روی رودخانه ی
مقصود بیک در دوره ی قاجار آغاز شد. و غیر از خاطره ی تلخ سیلاب تجریش در سال 1366،
سر پل تجریش از گذشته تا به امروز در خاطره ی جمعی مردم تهران مهمترین تفرج گاه در
شمیران بوده است.
در حیاط امامزاده صالح
مهمترین مرکز مذهبی شمیران با تاریخ 1000 ساله که قدمت بقعه ی آن به قبل از سال
700 هجری می رسد، درخت چنار کهنسالی وجود داشت که شاید قدیمی ترین چنار تهران بوده
است. چناری که امروز اثری از آن نیست. و وقتی که خشک شده بود، پینه دوزی درون آن
کفش تعمیر می کرد. اندازه ی یک مغازه بود.
مانع تراشی های متعدد ا زجانب گروه دلواپسان
هادی آفریده می گوید:
"برخوردهای تند وتیزی از جمله از جانب روزنامه ی کیهان به مستند
"چنارستان" شده است. مانع تراشی های متعدد از جانب گروه دلواپسان برای
پخش فیلم وجود داشته است. آنها گفته اند: دروغ می گه که چنار ها را بریده اند. این
گروه دلواپسان انواع ناسزاها را نصیب من کردند. ولی مردم درخواست کردند که این
فیلم در فستیوال نشان داده شود. فیلم های زیادی در ایران مستقل هستند و دیده نمی شوند. بایکوت می شوند. در تلویزیون پخش نمی شوند.
قرار بود توسط گروه سینمائی "هنر وتجربه" اکران شود. آنقدر نوشتند
که نشان داده نشود. 9 ماه انرژی مرا گرفت تا فیلم نامه ی اولیه فراهم شد. ماه ها و
ساعت ها کار کردم. تحقیقات پراکنده است. آرشیو درست و حسابی نداریم. این فیلم با
بودجه ی کم ساخته شده است. با بودجه ای که می شد با آن فقط یک فیلم 20 دقیقه ای ساخت، من یک فیلم 70 دقیقه ای ساختم؛ در ویدئو خانه ی "هوم
ویدئو". ایران از نظر تکنولوژی برای ساخت فیلم کمبود ندارد. محمد شیروانی
پارسال در رتردام هلند فیلمی ساخت به نام" لرزاننده ی چربی" که کم نداره
از یک فیلم درجه یک. به محسن امیر یوسفی در "آشغال های دوست داشتنی"
اجازه داده شد پلان هوایی هلی شات بگیره.
موسیقی فیلم "چنارستان" از مجموعه ی سه تراک (سه سمفونی) با استفاده
از قطعات "آوازی برای حقوق بشر"، "خون ایرانی"، و "زیبائی
در غم" استفاده شد. خواستم تاریخ شفاهی یک قرن را به تصویر بکشم. بخش هایی از
آن دراماتیک بود که مرا به گریه می انداخت."
انتهای فیلم شتاب می گیرد با نمایش چنارهای از بیخ کنده شده، از نیمه سلاخی
شده، و تکه های بریده بر روی زمین و جای خالی خشک. که شتاب است در جایگزینی آنها،
نه با نهالی، که آسمان خراش ها. مرا هم به گریه می اندازد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1)
سانسور شده ی این فیلم را می توانید در این صفحه ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=juRrzsCmDSw
https://www.youtube.com/watch?v=juRrzsCmDSw
(2) پلان ترکیبی است از دانشجویان UBC, SFU و امیلی کار در ونکوور
(4) این بخش نیز که با صدای شاعر
همراه بود در نسخه ی ی سانسور شده وجود ندارد، به اضافه ی تصاویر مربوط به فرهاد و
آواز در کوچینی، پایکوبی و رقص مردم در خیابان ها و... چیزی حدود 25-30 دقیقه)
No comments:
Post a Comment